چه کسی میخواهد...

سلام...
اولا تشکر به خاطر نظر هایی که دادید و دعا کردید که مشکل منم حل بشه.ولی در جواب یکی از دوستان باید بگم که من خودم تصمیم گرفتم و از ایران اومدم بیرون و الان هم واقعا بعد از یک سال دلم واسه کشورم تنگ شده ولی اگه یک ذره اوضاع در کشور ما درست بود نه تنها من بلکه هیچ ایرانی دیگه حاضر نمیشد کشورشو ترک کنه.با چشم های خودم میبینم که چه آدم های متخصص و با دانشی به اینجا می آیند و بعد از مدتی کوتاه به کشورهای دورتر مثل آمریکا و کانادا یا کشور های اروپایی مهاجرت میکنند.و یا چه سرمایه هایی که به خاطر خراب بودن بازار ایران به اینجا منتقل میشه و همه هم میگن اگه یک ذره اوضاع کشور خودمون بهتر بود امکان نداشت به اینجا مهاجرت کنیم.اشکال از من و امثال من و شما نیست. اشکال در اینه که کشور ما دزد زیاد داره.تو این ۳۰ سال گذشته ببینید همین امارات چه جوری پیشرفت کرده که الان جزو قدرت های اقتصادی دنیا شده و یا ترکیه که از توریست چه در آمد های میلیاردی داره ویا چین و... و اون وقت کشور ما که از نظر منابع و ذخایر نوزدهمین کشور ثروتمند دنیاست و مردمش پنجاهمین مردم فقیر دنیا محسوب میشوند.
دولتمردان امارات یک شعاری برای جلب سرمایه و توریست مخصوصا برای دوبی میدهند که میگه : دوبی یک صحرا بود ولی الان یک رویاست! منم یک شعاری واسه کشور خودمون با وضع الان میدم که البته با افسوس میگم که کشور ما یک رویا بود و یک رویا هم هست ولی بعضی ها میخواهند بیابونی باشه که هیچ وقت در طول تاریخ نبوده.
و فکر میکنم خیلی ها میخواهند کشور ما در همین حد باقی بمونه.شما فکر کنید اگه شرایط امنیتی و اقتصادی ایران دست باشه هیچ کدوم از کشور های همسایه توان رقابت با ایران رو خواهند داشت؟
مثلا همین امارات با این وسعت و جمعیتش چه حرفی در مقابل ایران میتونه داشته باشه؟بهترین جاذبه های توریستی در کشور ما وجود داره.بهترین آب و هوا رو کشور ما داره و من باور دارم که خیلی از مردم دنیا آرزو دارند که به ایران سفر کنند و با فرهنگ ایرانی بیشتر آشنا شوند ولی...
بذارید این مطلب رو با یک خاطره از یک دوست عربی که پدر بزرگش ایرانی و اهل شیراز بود تمام کنم.
میگفت من رفته بودم پاریس و در اونجا یکی از این فرانسوی ها با من رفیق شد و با هم صحبت کردیم و گفت اهل کجایی؟ گفتم دوبی...امارات گفت: نمیشناسم...با تعجب براش تعریف کردم که دوبی کجاست و چه طور این همه تبلیغ واسه این شهر میشه اونو نمیشناسه. ا تعجب گفت:نزدیک کدوم کشور بزرگ خاورمینه میشه.گفتم:ایران (پرشیا) رو میشناسی؟ به شدت استقبال کرد و گفت : آره مگه میشه پرشین رو نشناسم.اگه یه مرخصی طولانی در کارم داشته باشم دوست دارم به اونجا سفر کنم.(این حرفای یک جوون ۲۲ ساله فرانسوی بود).
دوست عرب در ادامه به من گفت : این همه تبلیغات مثبت برای شهر ما میشه و این همه سرمایه داره واسه اینجا خرج میشه و حداقل در اخبار فقط حرف های منفی از ایران میشنویم ولی بازم احترام شما  و اعتبار شما با ما قابل مقایسه نیست.
در جواب اون دوست وخودم باید بگم فکر کنید اگه شرایط یک کمی بهتر و مساعد تر بود کشور ما الان در چه جایگاهی قرار داشت.
بشکنه اون دستی که داره در پشت پرده برای کشور ما سیاست تعیین میکنه...
ببخشید حرفای تکراری زدم.
تمام.

نظرات 15 + ارسال نظر
ستاره جمعه 24 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 07:00 ب.ظ http://www.3tarebaroon.blogsky.com

جالب بود موفق باشید...

نرگس شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 01:13 ق.ظ http://shabangahan.blogfa.com

سلام مرسی که بهم سر زدی . چند روزی نبودم .
موفق باشی

مرضیه شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:04 ق.ظ http://www.asemoone-abi.blogfa.com

سلام

من باهات موافقم ولی می دونی چرا اون یه عده راحت دزدی می کنن؟

چون مردم بهشون گیر نمی دن. اونا هم می بینن این جوریه ...

ولی ما نسل سوم هستیم. کشور دسته ما میچرخه حالا نه ۱۰ساله دیگه

پس ما سعی کنیم مثل اونا نباشیم

اگه همه بخوان مهاجرت کنن؟ اگه من بگم به من چه؟ تو بگی به من چه؟

پس کشورمون چی میشه؟

مژگان شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:20 ق.ظ http://ninijon.persianblog.com

لعنتی ها سیر بشو هم نیستند ! آب هم از دستشون نمی چکه ! میدونم چی می گی می فهمم که چی می کشیم ما مردم ...بشکنه دسشون

هوار شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:02 ب.ظ http://www.sakht.blogfa.com

من دست های بدرقه را دیدم :
بیمار گونه بود .
وقتی که دست من
انگشت های سرد و بلندش را
که از تبار آن نی نالان نشانه داشت غم جاودانه داشت
در پنجه می فشرد
پشت قلم شکست
و درد
چون قطره ی سیاه مرکب
بر قلب های کاغذی ما دو تن چکید .
من دست های بدرقه را دیدم :
بیمار گونه بود .
نا آشنا به عشق و سخاوت :
دست زمانه بود .

سلام ...خوبی .... من اپ هستم سر بزنید

مسعود شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 01:17 ب.ظ http://www.masoud-vejdani.blogfa.com

اول اینکه مرسی منو پیوند کردی.دوم اینکه من خیلی خیلی خوشحالم و واسم جالبه که جوونی مثل تو اونطرف خلیج فارس دلش واسه میهنش میتپه در حالیکه میتونه از این غصه ها نداشته باشه.این نشون میده ایران هنوز تنها نیست.منم امیدوارم اوضاع از این وضعی که هست بهتر بشه چون واقعا اسمی به بزرگی ایران نباید این چنین در خفقان باشه.در ضمن انسان آزاده خواه نبیاد تسلیم هر چیزی که بهش تحمیل میکنند بشه.این یه اصله.

آورا شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:30 ب.ظ http://aora.persianblog.com

امید جان. این اماراتی ها در یه جا به این نتیجه رسیدن که خودشون عرضه پولدار شدن و اداره کشورشونو ندارن و سپردنش به بقیه. از سیاست که مال انگلیسیها و آمریکاییهاست تا امور اجراییش که دست ایرانیها و اروپاییهاست و خودشون کرور کرور پول جمع میکنند. اما ما ایرانیها هیچ جوری حاضر به کوتاه اومدن نیستیم. نه کمک میگیریم نه جذب سرمایه میکنیم نه اصلا بلدیم کار گروهی میکنیم . همیشه فکر میکنیم یک نفره همه کار میتونیم بکنیم و خلاصه...........فقط افسوس

ایرانی شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 05:15 ب.ظ http://golemeshki.tk

سلام امید جان
حقیقتش وقتی کسی حرف حساب میزنه دیگه جای برای فلان و بعمان نمی زاره پس من مه هم صدا با شما میگویم بشکنه اون دستی که داره در پشت پرده برای کشور ما سیاست تعیین میکنه...
ببخشید مزاحم وقت گران بهاتون شدم تا بعد

بگاه شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 05:53 ب.ظ http://koocheyeghalbam.mihanblog.com

merC ke sar zadi va kheili kheili bishtar mamnoon ke linkamo gozashty manammale to ro mizaram!!!!bye

عسل شنبه 25 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 11:46 ب.ظ http://asalcheh.persianblog.com

سلام :) اول از همه بلاگ نو مبارک.امیدوارم اینجا همیشه از خوشی و موفقیت بنویسی..بعد هم امیدوارم این مدتی که لازمه تا کارت درست به خوبی و خوشی بگذره و سوم: راستش اسم بلاگت آدم رو یاد دبی نمیندازه..دبی کنار دریاست و کوچیکه و از 4 طرف صحرا محاصره اش نکرده.فکر نکنم کویر محسوب شه..وسط عربستان بود یه چیزی..مثل استانهای جنوبی خودمونه..اونا که کویر نیستن :) و خوش بحالت من عاشق دوبیم :) به نظرم زندگی شادی آدم اونجا داره و خیلی مثل اروپا احساس غربت نمی کنه../در مورد این نوشته ات...کشور رو مردمش می سازن نه حکومتش...هنوز نتونستیم بسازیمش..

mokafat یکشنبه 26 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 04:21 ق.ظ http://dotsarekhat.persianblog.com

منگوله دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:26 ب.ظ http://mangoole.persianblog.com

یه چیزی رو میدونی به نظر من آدم هر جا احساس آرامش کنه همونجا وطنشه ...

علی دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 12:55 ب.ظ http://www.iruniha.persianblog.com

هیچ "امید"ی نمیتونه نا امید باشه!

مرجان دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:10 ب.ظ http://www.marjan67.blogfa.com

سلام موفق باشی
ممنون منو فراموش نمی کنی

مرجان دوشنبه 27 تیر‌ماه سال 1384 ساعت 02:12 ب.ظ http://www.marjan67.blogfa.com

موفق باشید ممنون سر زدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد